^_^ جوجه دانشجو ^_^

جوجه ها رو آخر پاییز می شمارن ...

^_^ جوجه دانشجو ^_^

جوجه ها رو آخر پاییز می شمارن ...

^_^ جوجه دانشجو ^_^

سلام
محمد هستم ، با وبلاگ جوجه دانشجو در خدمت شما
سعی میکنم مطالب درست و حسابی و بدون کپی پیست داخل وبلاگ بذارم
نظر یادتون نره خواهشا

هر جا که آید نام تو بی خود شوم از خویش تن
آید شب و روزی که من پایت بریزم جان و تن
(اینم طبع شعری من)

طبقه بندی موضوعی

۱۵ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

هر موقع که یادش افتادم و گفتم : ای کاش پیشش بودم ... خواستم برآورده شده ... حالا از چند ساعت تا چند روز دیگه

پریروز داشتم پستی در مورد تشییع شهدا ، توی شهر اصفهان مطلبی می خوندم ... مطلب رو که خوندم زیر مطلب توی نظرات نوشتم :

ولی هیچ قطعه ای توی گلستان شهدای اصفهان مثل قطعه حاج حسین خرازی نیست ....

دیروزرفته بودم اصفهان برای کلاس ... وقتی به محل رسیدم تازه فهمیدم الکی 40 - 30 کیلومتر کوبیدم اومدم اصفهان چون کلاس برگزار نمیشد ... عصبانی از این که از خوابم زدم با کلی استرس که دیر نرسم سر کلاس اومدم ... ولی حالا میگن کلاس نیست ...

بالاخره دل رو زدم به دریا زنگ زدم آدرس گلستان شهدا رو پرسیدم و راه افتادم ... پیاده یک ساعتی تو راه بودم ( از چار باغ بالا تا گلستان شهدا ) و بالاخره رسیدم ... و یکراست رفتم سراغ قطعه ی شهید خرازی ...

جاتون خالی یه زیارت درست و حسابی کردم ... از شهید خرازی و شهید کاظمی تا شهدای افغانِ مدافع حرم و شهید افشار ... حسابی دور گلستان شهدا تاب خوردم ... و خدا را شکر که تونستم بازم برم زیارت قبور شهدا

آره واقعا هر موقع که از خدا خواستم برم پیش حاج حسین خرازی رفتم و از این بابت خیلی خوشحالم که دست رد به سینم نمیزنن

(حاج حسین خرازی که بنده ی رو سیاهی مثل من رو قبول کنه ... پس از اربابش حسین (ع) توقع بیشتری دارم و به طبع بیشتر از امام حسین (ع) از خدا توقع دارم ... اون مهربون بی حد و مرز )



پ.ن : نمیدونم برای شما هم این طوره یا نه ... ولی برای من قطعه شهید خرازی و شهید کاظمی آرامش خاصی داره آرامش فوق العاده خاص

۱۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۴۶
محمد
سوم راهنمایی بودیم ... ردیف آخر می نشستم کنار محمدرضا دوستم ... کلاس ریاضی بود ...
کلاس خسته کننده ای بود ... محمدرضا به من گفت : من یکمی میخوام بخوابم ...
خلاصه سرشو گذاشت روی میز طوری که صورتش رو به تخته سیاه بود ...
معلم که دور کلاس تاب میخورد آروم آروم اومد ته کلاس ... دقیقا جایی که ما بودیم ...
یه نگاه به من انداخت و گفت : فلانی از این محمدرضا (فامیل اون بنده خدا را گفت ) یاد بگیر ببین چه قشنگ به درس گوش میده ... !!!!



پ.ن : هنوزم که هنوزه با رفیقم یادمون که میافته به اون قضیه خندمون میگیره
۷ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۲۳
محمد

سلام

ولادت حضرت معصومه (س) و روز دختر مبارک

دخترا پرچم بالاست اونم به افتخار حضرت معصومه (س)

یه دختر خوب باس سر سنگین باشه

یه دختر خوب باس با حجاب باشه

یه دختر خوب باس مقابل نامحرم مغرور باشه

یه دختر خوب باس عاشق چادرش باشه

یه دختر خوب باس ... اینو دیگه شما بگید



حال دلم از اشک چشمام معلومه

وقتی کنارت باشم این دل آرومه

اگه نمیتونم برم زیارت زینب (س) ولی

میرم زیارت حضرت معصومه (س)


برای خوندن جک و لطیفه به ادامه مطلب برید ...

۱۷ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۳۶
محمد

سلام

و باز هم هنرنمایی از دولت (بی) تدبیر و (نا) امید و باز هم روحانی مچکریم

بعد از مجاز شدن فعالیت شبکه ضد انقلاب و معلوم الحال بی بی سی در ایران !!! (سایت گرداب)

اینک ممنوعیت " مـــــــــــــــــــــرگ بر آمــــــــــــــــــــریکا " در اصفهان !!! (روزنامه کیهان)



پ . ن : حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای در سخنرانی روز عید فطر فرمودند : (( چه این متن توافق هسته ای تصویب بشود و چه نشود،سیاست ما در قبال آمریکا تغییر نمی کند. ))


میثاق این دل با، خون شهیدان است
جان روشن از یادِ، پیر جماران است
از سر گذشتن، سرگذشت و سرنوشت ماست
دلداده ایم و بهر ما هر روز عاشوراست
ما راهمان از کربلا تا مسجد الأقصاست
ما انقلابی هستیم، مِهر ولایت با ماست
هیهاتَ منّا الذّله، شوق شهادت با ماست
۹ نظر موافقین ۴ مخالفین ۱ ۲۲ مرداد ۹۴ ، ۱۴:۵۹
محمد


سلام

دیروز یعنی روز شهادت امام جعفر صادق (ع) توی شهرمون مراسم کاروان عزاداری داشتیم اما امسال با یه تفاوت ...

همراه با تشییع شهید غواص گمنام ...

خدا را شکر استقبال مردم خیلی خوب بود ... خیلی شلوغ شده بود ... و بار دیگه مردم نشون دادن که هنوز اعتقاداتمون سر جای خودشه ...

عکس بالا را خودم گرفتم فقط متاسفانه موقع بارگیری 90 درجه چرخید ...

و عذر میخوام که عکسش زیاد جالب نیست اصلا حواسم به عکس گرفتن نبود ...



پ.ن : دیروز وسط مراسم بودیم که گفتند یه شهید دیگه هم دارن میارن ... از قضا هیچ کس از اومدن شهید دومی خبر نداشت ...

با اومدن شهید دوم شور مراسم بیشتر شد و مراسم جون تازه ای گرفت ...


حالا خدا بخواد دوباره پنج شنبه شب یه شهید دیگه داریم همراه با دعا کمیل و سینه زنی ...

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۵۳
محمد






سلام
پیشنهاد میکنم حتما صوت بالا رو دانلود و گوش کنید . . .
فردا مصادف با شهادت امام جعفر صادق (ع) همراه با کاروان عزاداری تشییع شهید گمنام توی شهرمون داریم . . .
شنبه تشییع شهدای گمنام خیلی خوب بود فقط بچه هیاتی کم داشت که اینقدر تشییع شهدا سوت و کور نباشه ...
سعی میکنم عکس بگیرم و براتون آپ کنم ...
این روزا استان اصفهان حال روز دیگری داره ... چشم های منتظر ... بوی شهدا ... صدای هق هق مادرای شهدا ... صدای گریه های مردونه ...


پ.ن:
میگن که شهادت امام جعفر صادق (ع) خیلی شبیه به شهادت حضرت زهرا (س) بوده ...
از آتیش زدن خونه ... تا دست های بسته و کتک زدن و ...


۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۳۵
محمد

سلام

دیروز اومدم توی اینترنت که هم یه سری به وبم زده باشم هم دنبال چند تا کلیپ بودم که یک دفعه به یه اطلاعیه برخورد کردم ...

مسابقه ی بزرگ وبلاگ نویسی

"منِ امروز ، 10 سال قبل"

هیات داوران ....


سوال مسابقه در کل میگه : اگه با همه چیزهایی که الآن میدونی و با فرض اینکه بتونی گذشته ی خودتو تغییر بدی به ده سال پیش برگردی چیکار می کنی؟

.

.

.

اول سوالش برام پیش پا افتاده بود ولی یکمی که فکر کردم به خودم گفتم : حالا خارج از بحث مسابقه واقعا چیکار می کردی؟

تازه اون موقع بود که بیشتر رفتم تو فکر ...

فکر می کردم اصلا ده سال قبل کی بود؟

اصلا من چند سالم بود؟

اتفاقات مهم زندگی من توی اون سال چی بود؟




حالا واقعا جواب شما چیه؟




پ.ن : آدرس www.mihanblog.com

شما هم توی این مسابقه شرکت کنید ...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۲۰
محمد

سلام اول متن خبر بعد حرف های من

متن :

بهنوش بختیاری گفت که «دوست دارم جامعه شناسی بخوانم تا مثلا بعد از توافق هسته‌ای سریع ذوق زده نشوم»؛ همین یک جمله دلیلی شد تا روزنامه اصلاح‌طلب آفتاب‌یزد به شدت به وی هجمه کند و نظرش را از یک فرد عادی هم ‌کم‌ارزش‌تر بداند.

واکنش روزنامه :


بختیاری «نان به نرخ روز خور» است و به اندازه «بقال» محل باید روی حرفش حساب کرد.


این تازه اولیش بود دومی رو هم که تو اخبار گفت : "توقیف روزنامه ی 9 دی و تذکر به روزنامه های کیهان و رجانیوز"

.

.

.

خدایی این دولت چقدر انتقادپذیره اصلا آدم کیف میکنه ...

اول میگن انتقادپذیر باشید بعدش میگن : شما یه سری آدم جهنمی سرهنگ از عهد هجر برگشته اید ... (من دیگه حرفی ندارم)




آقایون خانوما خواهشا حلال بفرمایید بنده رو شاید که از فردا یا ساعتی دیگه نباشم :))

در کل این رو بگم :"انا لله و انا الیه راجعون"


۶ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۲۲
محمد


بسم رب الشهدا و الصدیقین

سلام هر چند این تصاویر خودشون گویای بسیاری از مطالب هستش که من میخواستم بگم ولی بذارید چند تا نکته یادآور بشم

اولا ما اگر فرهنگمون عوض بشه اعتقاداتمون عوض نمیشه ( اون موقع هم که رفته بودم گلزار شهدای تهران هم به این مطلب پی بردم )

دوما توی تصویر سومی نوشته "مردم به آب پشت کرده اند رو به شهدا هستند!"

به قول یکی از رفقا "با اذن رهبرمون کل سال برای ما ماه رمضان میشود" (قابل توجه اونایی که همه چیز رو وابسته به تحریم میدونن)



پ.ن :

امروز ساعت 6 عصر شهدای غواص به شهرمون میان برای تشییع


۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۰۴
محمد


نمی دونم شاید قبلا شنیده باشید یه سری گناه داریم فردی یه سری دیگه گناهان اجتماعی هستند ...

گناهان فردی فقط به خود فرد ضرر می زنن ولی گناهان اجتماعی همون طور که از اسمش پیداست نه تنها به خود فرد بلکه به اجتماع هم ضرر می زنن ....

مثلا در مورد عکس بالا میخوام بگم که ای خواهر من .... ای خانوم .... ای بزرگوار ... یا حالا هر چی دوست داری 

گوهر وجودتو به نمایش نذار خواهشا ... حالا یا به عباراتی دیگه :

مروارید توی صدف زیباست ...

برای گوشی های گرون قیمت محافظ میگیرن که ضربه خورد نشکنه ...

برای ماشین گرون قیمت یه پارکینگ باید وجود داشته باشه یا حداقل یه چادری که روش کشیده بشه ...

این کاری که بعضی از شماها انجام میدید به جامعه ضرر می زنه ... یعنی اینکه اون آقا پسری که شما رو با اون وضع غیرقابل وصف می بینه داره زجر می کشه ... و بعدش هزار و یک گناه نکرده را مرتکب میشه ...

در یک کلام به قول شهدا : خواهرم چادرت را ...



۸ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۵۲
محمد
سر کلاس مطالعات اجتماعی بودیم (یادش بخیر) معلممون داشت در مورد شغل ها و انواع اون ها صحبت می کرد ...
گفت : شغل کاذب داریم مثل سیگار فروشی ... خب حالا شما چند تا مثال بزنید ...
یکی از بچه ها بلند شد و گفت : کوپون فروشی و سرقت و کافه داری و قاچاق سرقت ...
یعنی وقتی اینو گفت : کل کلاس رفت رو هوا ...



پ.ن : یعنی تا حالا این یکی رو نشنیده بودید ها " قاچاق سرقت "
۷ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۵۱
محمد





مدت زمان: 35 ثانیه
دریافت
حجم: 853 کیلوبایت
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۳۵
محمد