^_^ جوجه دانشجو ^_^

جوجه ها رو آخر پاییز می شمارن ...

^_^ جوجه دانشجو ^_^

جوجه ها رو آخر پاییز می شمارن ...

^_^ جوجه دانشجو ^_^

سلام
محمد هستم ، با وبلاگ جوجه دانشجو در خدمت شما
سعی میکنم مطالب درست و حسابی و بدون کپی پیست داخل وبلاگ بذارم
نظر یادتون نره خواهشا

هر جا که آید نام تو بی خود شوم از خویش تن
آید شب و روزی که من پایت بریزم جان و تن
(اینم طبع شعری من)

طبقه بندی موضوعی

۱۰ مطلب در شهریور ۱۳۹۴ ثبت شده است

سلام

میخواستم یه پست طولانی شامل چند بحث بذارم دیدم بهتره چند پستش کنم که هم کوتاه تر باشه هم جالب تر

اندر احوالاتم :
احتمالا آخر هفته میرم دانشگاه ... هنوز تصمیم قطعی نگرفتم ... دوستانم رفتند برای ثبت نام دانشگاه هاشون و من موندم تا کلاس ها شروع بشه
از رفتن به دانشگاه هم ناراحتم هم یه کَمَکی خوشحال ... ناراحتی با دلایل زیاد که امیدوارم کم بشه و خوشحالی به خاطر دیدن دوستان

دیروز یعنی جمعه مورخ 27/6/1394 :
توی خرمن بودیم در حال جمع کردن شلتوک ها (دانه ی برنج با پوسته را شلتوک میگن) که یه دفعه دیدیم از دور ابرهای سیاهِ باران زا سلام دارن خدمتمون ... هیچی دیگه همین صحنه کافی بود که سرعتمون رو به سرعت برق و باد برسونیم همین طور در حال جمع کردن شلتوک ها بودیم که باد شدیدی شروع به نوازش ما با سنگ و ریگ و خاک کرد دیگه نه میشد کار کرد نه میشد کار نکرد هیچی دیگه من یاد call of duty افتاده بودم
همین طور شلتوک ها رو می ریختیم تو گونی که یه دفعه دیدیم وای خدای من ... ابرهای سیاه برای سلطان رسیده اند (دیالوگ معروف سلطان در جنگ های صلیبی) ماشاالله چنان قطرات بارون ( تگرگ ) درشت بود که به هر کی میخورد آخ و واخش بالا می رفت ( از جمله خودم ) هیچی دیگه هر کی هنوز شلتوک هاشو تو گونی نکرده بود بارون براش شست و برد ... و در این میان اتفاقاتی افتاد که واقعا ترسیدم ... همین طور حدود یه نیم ساعتی بارون اومد که باعث شد شلتوک بعضی از مردم رو آب ببره و باعث خرابی چندتا خونه شد ... خدا را شکر گوشی نبرده بودم با خودم و گرنه تو بارون سوخته بود ( دلیل عکس نگرفتن )
یعنی بارون ادامه پیدا می کرد میشد مث عکس زیر ...



پ.ن : شنیدن کی بود مانند دیدن؟؟!!
۱۲ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۰۳
محمد

سر کلاس فیزیک بودیم استاد داشت بهمون درس میداد ... وقتی مبحث مورد نظر تموم شد یه سوال نوشت روی تابلو و گفت : کی میاد مسئله رو حل کنه مثبت بگیره؟ یکی از بچه ها دستشو گرفت بالا و با کلی ذوق و شوق و بلدم بلدم رفت پای تابلو ...

مسئله و بحث در مورد دیاگرام نیروها بود ... اون طرف همین طور که داشت مسئله رو حل میکرد توضیح هم میداد همین طور در حین توضیح دادن گفت : خب حالا نوبت اینه که ما دیافراگم نیروها رو حساب کنیم ...

همین طور داشتیم می خندیدم که یکی از بچه ها گفت : دیافراگمت تو حلقم !!

۱۶ نظر موافقین ۱۲ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۰۸
محمد

ساپورت بپوش ، آرایش کن ، خودتو خوشگل کن ...

آره هر کاری دوست داری بکن ... بالاخره اون کسی که به خاطر دیدن کسایی مثل تو میاد تو خیابون نباید دست خالی برگرده ...

هر کاری دوست داری بکن فقط اینو بدون که هر کاری عوض داره گله نداره ...

چند روز شاید ماه شاید سال دیگه پسرت میره تو خیابون یکی مثل خودت رو میبینه و ...



پ.ن : طبق آمار 40 درصد از تجاوز ها از دوستی های خیابانی آغاز می شوند.

۱۷ نظر موافقین ۸ مخالفین ۱ ۲۲ شهریور ۹۴ ، ۲۳:۰۷
محمد
دقیق نمی دونم کجای کارم میلنگه ؟؟!!! دقیقا چه کاری کردم که دارم چوبشو می خورم ؟؟؟!!! شاید ...
تا اواخر شهریور سال پیش خوب بود آخه قم بودم کنار حضرت معصومه (س) ، فاصله ای هم با جمکران نداشتم حدود یه ربع راه بود.
با کلی رفیق باحال کلی انسان ( همونا که میگن انسانم آرزوست از این رفقا احتیاج دارن )
ای کاش نتیجه ی کنکور رو نگاه نمی کردم تا شاید الآن هم توی حوزه مشغول درس خوندن بودم ... :((
از وقتی پام رو از حوزه گذاشتم بیرون (که اونم فقط به خاطر علاقه ی خیلی زیادم به رشته ی کامپیوتر بود) متاسفانه دیگه نه قمی نه جمکرانی نه مشهدی نه کربلایی ... هیچی فقط هیچی
به قول یکی از رفقا می گفت با بیرون اومدن از حوزه نون خودتو بریدی ...
اون موقع داغ بودم نمی فهمیدم چی میگه ولی حالا ....

 

پ.ن : ولی خدا را شکر هنوز شهدا بهم پشت نکردند ...
۱۷ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۴ ، ۱۰:۵۸
محمد



تکفیریا زهی خیال باطل          به سمت کربلا برید ارازل
گردنتونو میشکنیم به والله         تاکی میخواید طی کنید این مراحل
حمله به بین الحرمین محاله
قسم به شاهزاده ی سه ساله
اگه اجازه بده سید علی
خون شما برای ما حلاله

سرباز پادگان حسینیم مجنون بین الحرمینیم
------------------------------------------------------------------
تجربه تو سوریه نشون داد          یه کاری کردیم جونتون در بیاد
رفتن سمت حرم ابوالفضل             یه جرات خیلی زیادی میخواد
خون علی توی رگهای ماهاس
حوالتون باشه به دست عباس
اگه نیگاه چپ کنی میفهمی
پرچم بچه شیعه ها چه بالاس

رو خط قرمر ما پا نزارید             با یک نگاه شیعه تار و مارید
شیعه پاکار حرم حسینه                برید بزرگ ترتونو بیارید

سرباز پادگان حسینیم مجنون بین الحرمینیم


۱۳ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۴ ، ۱۷:۰۷
محمد
سلام
امروز به درخواست شما عزیزان با یه پست سوتی صوتی تصویری ویژه خدمتتونم
میگم ویژه برای اینکه به نظر خودم خیلی صحنه ی جالب و خنده داری بود.

رفته بودیم اردوی راهیان نور جنوب کشور (یادش بخیر) برای اسکان به یه مدرسه رفتیم.
قرار شد بریم توی کلاس ها برای استراحت کردن (محل اسکان) فضای ورودی سالن کلاس ها رو خیلی قشنگ طراحی کرده بودند که آدم میرفت تو حس. وقتی وارد سالن شدیم یه لحظه دیدم چند تا تابوت رو هم چیدند و یه خانم نشسته پای تابوت ها داره گریه می کنه تازه روی تابوت ها نوشته شده : شهید گمنام
با کلی ذوق و شوق رفتیم که شهدا را زیارت کنیم که متوجه شدیم اون خانم که داشتن گریه می کردن مانکن تشریف دارن گفتیم خب مهم شهدان ما که برا اون جلو نرفتیم ... رفتیم جلوتر تازه فهمیدیم تابوت شهدا الکیه یعنی نه شهیدی در کار بود نه چیزی حسابی خورد تو ذوقمون رفتیم برای استراحت.
یه ساعت دیگه صدا زدن بیاین برای شام خوردن ... با بچه ها رفتیم بیرون دیدیم یه خانم تو سالن ایستاده بالا سر اون خانم گریان ( همون مانکن خودمون ) هی میگه : خانم وقت شامه بیا بریم ... خانم بسه دیگه چقدر گریه می کنی ... بلندشو بلندشو برو

دیگه شما بگین ما چه حالی پیدا کردیم :))




پ.ن : روز جمعه اس سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان (عج) صلوات
شادی روح شهدا و امام شهدا صلوات دوم
۱۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۹۴ ، ۱۰:۵۷
محمد
سلام
تو این پست خواهشا فقط به سوالات من جواب بدید.
 ممنون
1- کلیت وبلاگم چطوره؟

2- بین دو تا پست گیر کردم کدوم رو اول بذارم ؟؟
اول : یه پست سوتی صوتی تصویری دارم فوق العادس تو اردو راهیان نور اتفاق افتاده
دوم : یه مطلب جنجالی
3- آیا به نظر شما خوبه یه بخش به نام "از لاک جیغ تا خدا" به وبم اضافه بشه؟
4- آیا به نظر شما خوبه یه بخش به نام "تشیع" به وبم اضافه کنم؟

خواهشا در نظرات این پست فقط به سوالام پاسخ بدید
۹ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۵۵
محمد

سلام

این پست رو بنا به درخواست یکی از بینندگان وبم می گذارم.

یه جوریایی دنبال بهونه می گشتم برای این جور پست

چند نکته :

اولا این صوت روضه ی حضرت رقیه (س) هستش

دوما روضه ی حضرت رقیه (س) مسلما سنگینه کسی که تحمل نداره گوش نکنه

سوما هر کی گوش کرد التماس دعا




دریافت
حجم: 6.36 مگابایت

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۴ ، ۱۸:۴۲
محمد

کلاس اول دبیرستان بودیم ... با بچه ها دور هم نشسته بودیم و داشتیم صحبت می کردیم ... فکر کنم بحث همین طور شوخی شوخی وارد حکم های قوه قضاییه شد ... فقط خوب یادمه یکی از بچه ها گفت : اگه یه شخصی فلان کار رو بکنه (دقیق یادم نیست ) حکمش چیه؟؟ یعنی قاضی چه حکمی براش میبره؟

هر کسی یه چیزی می گفت تا این که یکی از دوستان یه حکم جدید وارد احکام قضایی کرد گفت : خب این با این جرم سنگینش معلومه دیگه ... براش شیش ماه حبس ابد میبرن ... داشتیم به این سوتی می خندیدیم که یکی دیگه با لحن کاملا جدی گفت : نه خیر شیش سال اعدام داره ...

دیگه بچه ها از خنده نمی دونستند چیکار کنن ... کلا فضا رو صدای خنده ی بچه ها برداشته بود ...

پ.ن : انصافا تا حالا اینو نشنیده بودید ها ...

۱۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۹۴ ، ۱۰:۳۵
محمد

کی گفته دولت آقای روحانی هیچ خدماتی انجام نداده ؟؟؟؟؟!!!

.

.

.

.

خدماتشون خیلی هم خوبه بلههههههه

.

.

.

مثلا تو همین هفته ی دولت اومدن زحمت کشیدن دو تا طرح بزرگ رو عملی کردند

.

.

.

افتتاح سفارت انگلیس و افتتاح دفتر شبکه ی انگلیسی بی بی سی در تهران

.

.

.

آقایون خانوما همه با هم بگن : روحانی مچکریم

پ.ن : یعنی فقط مونده مک دونالد تو تهران راه بیافته دیگه همه ی مشکلات مملکت حله بلههههههه

۱۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۴ ، ۱۰:۰۴
محمد